یاران شهر، یار

وبلاگی در خصوص شهدا

یاران شهر، یار

وبلاگی در خصوص شهدا

مشخصات بلاگ

با سلام و عرض ادب
در این وبلاگ قصد دارم در خصوص شهدا مطلب بنویسم. همچنین کارهایی که در این خصوص انجام میدم را در این وبلاگ قرار میدم.
خوشحال میشم با نظرات و ایده های خود راهنمایی کنید.
یا علی

آخرین نظرات
  • ۱۲ مهر ۹۵، ۱۳:۲۶ - د‌ل‌باخته ..
    آه...

۱۰ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

زندگی نامه روحانی شهید محمدحسن پریمی
روحانی شهیدمحمدحسن پریمی
ولادت:
شهید محمدحسن پریمی فرزند غلامحسین در سال 1340 هـ . ش در خانواده‌ای دیندار و عاشق اسلام و ولایت در روستای مجیدآباد دامغان دیده به جهان گشود. محمدحسن تحصیلات ابتدائی خود را در مدرسه ابتدایی روستای خورزان گذراند و در حین درس به پرش نیز در امر کشاورزی کمک می‌کرد. پس از مدتی شهید به دامغان عزیمت کرد و حرفه جوشکاری را پیش گرفتند. در سال‌های حضور در دامغان با کسب اجازه از پدر و علاقه شدید به فراگیری علوم دینی وارد حوزه علمیه شدند. محمدحسن دو سال در حوزه علمیه دامغان تحصیل کردند سپس به قم عزیمت نمودند و با شروع جنگ از طریق بسیج به جبهه رفته و در دو مرحله در جبهه حضور داشته و به جنگ با دشمن پرداخت.
فعالیت‌های انقلابی شهید
محمدحسن در دوران پرتلاطم انقلاب همواره یکی از جوانان پرشور و فعال انقلابی به شمار می‌رفت و از اینکه صدا و سیمای آن روز مطالبی در طرح رژیم شاهنشاهی می‌گفت اشک می‌ریخت و از اینکه قدرت تعطیل کردن آن را نداشت ابراز ناراحتی می‌کرد.
محمدحسن در طی سال‌های فعالیت انقلابیش چندین بار دستگیر شدند که چند بار آن با شکنجه‌های دردناک همراه بوده است.
فعالیت در ستاد مبارزه با مواد مخدر:
محمدحسن حدود 6 ماه در گروهی که تحت مسئولیت آقای خلخالی در کشور شکل گرفته بود برای مبارزه با مواد مخدر در شهرستان دامغان مشغول فعالیت شدند و چندین بار به شاهرود و سبزوار و روستاهای اطراف دامغان رفتند و در مدت حضور نه چندان زیادش در این ستاد توانست با ترفندهای مختلف چندین قاچاقچی مواد مخدر را به مقدار فراوانی تریاک دستگیر نماید.
تفکر محمدحسن نسبت به بنی‌صدر:
محمدحسن از همان ابتدا نسبت به بنی‌صدر و کارهای او مشکوک بود و لحظه‌ای هم نمی‌توانست او را به عنوان یکی از سران کشور قبول داشته باشد و همه از تنفر او نسبت به بنی‌صدر آگاهی کامل داشتند بنابراین هیچ کس جرأت تعریف و تمجید از بنی‌صدر را در حضور محمدحسن نداشت و هر جا که از بنی‌صدر که خود را پرچمدار تفکر لیبرالی در ایران می‌دانست صحبتی به میان می‌آمد، فریادش بلند می‌شد و می‌گفت: «اینها خائن هستند و باید مواظب خیانت اینها و ملت و کشور باشیم» البته باید متذکر شد که محمدحسن هیچ گاه بدون مدرک و آگاهی کافی چیزی نمی‌گفت و در مورد بنی‌صدر نیز اگر چیزی می‌گفت با سند بوده و همواره می‌کوشید با مدارک موجود چهره‌ی واقعی بنی‌صدر را برای دیگران آشکار کند.
مجروح شدن محمدحسن
با شروع جنگ یک دوره آموزشی 15 روزه دیدند و بلافاصله عازم جبهه‌های جنوب (آبادان) شدند. پس از مدتی حضور در جبهه از ناحیه پا مجروح شدند و به دامغان برگشتند اما هر چه دیگران اصرار داشتند که چگونگی زخمی شدنش را بگوید شهید فقط می‌گفتند: «چیزی نیست فقط خراشی کوچک است که آن هم به زودی خوب می‌شود.»
شهادت:
ساعت 8 صبح بهمن 1359 محمدحسن که در جبهه آبادان بود و لحظات آخر پست نگهبانی را سپری می‌کرد. موقع تعویض پست محمدحسن فرا رسید. محمدحسن پس از تحویل پست برای رفتن به محل استراحت در حال عبور از خط مرزی بود که ناگهان صدای مهیبی بلند شد. اری صدا صدای خمپاره‌ای بود که محمدحسن بوسیله آن شهید شد. محمدحسن از ناحیه سر مجروح و در خون غوطه‌ور شده و دست و پا می‌زد. او در همان حال عاشقانه و خالصانه و در حالیکه فقط 20 بهار را تجربه کرده بود به سوی معبود خویش پرواز کرد و نام پر افتخارش را به عنوان اولین شهید روحانی دامغان در تاریخ جنگ به ثبت رسانیدند.
  • seyed javad hoseini

روحانی شهید ابوالفضل خراسانی
استان : سمنان
شهرستان : دامغان
تولد : 1348
شهادت : 22/10/65_ شلمچه
عزیزانم ! امروز جمهوری اسلامی امانتی است که به ماسپرده شده است . وظیفه ی ما حفظ ونگهداری آن است ونگهداری از این امانت نیاز به دادن جان ومال دارد .
برادران عزیزم ! شما سلاح افتاده  مرا برگیرید وبرسینه بفشانید که تنها یادگار من است . جای خالی ام رادرسنگرها پرکنید که امروز درخت اسلام به آبیاری خون من وتو نیاز دارد:
لاله ی این چمن آلوده به رنگ است هنوز             سپراز دست میانداز که جنگ است هنوز
خواهرانم ! حجاب خود را کاملاً حفظ کنید که دشمن از سیاهی چادر شما بیشتر می ترسد تا خون سرخ من

  • seyed javad hoseini

با سلام

به لطف خداوند و عنایت شهدا، اولین نرم افزار اندروید وبلاگ، با عنوان یاران شهر، یار- جهت دسترسی آسان به مطالب وبلاگ، آماده ارائه شد.

دریافت با لینک مستقیم


نرم افزار یاران شهر، یار

همچنین نرم افزار در بخش نرم افزارهای مذهبی فروشگاه کندو قابل دسترس می باشد.

  • seyed javad hoseini

به گزارش راسخون به نقل از مشرق، اطلاعات دقیقی درباره زمان ایراد این سخنان وجود ندارد، به جز آن که در سال 1361 شمسی و در دیدار با جمعی از خانواده های شهدا و در نهاد ریاست جمهوری بیان گردیده.

امید آن که سایه سارِ وجود این پیشوای شهادت طلب، تا ظهور دولت یار، بر سر همه ی پیروانش مستدام باشد و خداوند متعال، توفیق شهادت در رکاب حضرت حجت(ارواح العالمین له الفدا) را روزی همه ی ما قرار دهد:

اشک امام خامنه ای برای یک آرزو | دانلود فایل

[متن قطعه صوتی]من به شما بگویم و به زیان بیاورم، هر وقت من فکر این را می کنم که این جنگ و این شهادت و این میدان های شرف و خون تمام بشود و ما بمانیم و بعد یک وقتی مثلا به تصادف بمیریم -که خیلی می میرند - به تب بمیریم، از تصور این فکر خدا شاهد است آن چنان قلبم فشار می آید.یک میدان مسابقه افتخار ابدی و الهی، یک میدان مسابقه بهشت، از این آدم گرفته بشود و آدم همین طور بمیرد. و این دعایی است که از قلب ما برمی آید ای کاش که مرگ ما هم، مثل مرگ بچه های شما باشد (گریه آقا و حضار) و من گمان نمی کنم که کسی باشد که حقیقت این جور مردن را بداند و این آرزو را نکند.بنده همیشه در دوران اختناق، در سخنرانی هایی که می کردیم، برای آن کسانی که در آن روزگار در این خط بودند، درباره مسائل گوناگون، همیشه می گفتم شهادت یک مرگ تاجرانه است، یک مرگ سود آور. حقیقت هم همین است. هیچ مردنی مثل شهادت نیست. إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ. از این روشن تر هیچ چیز نمی شود، هیچ سندی در دنیا نیست.خدا جان و مال مومنین را معامله می کند در مقابل بهشت. بعد بازش می کند: یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ  که در راه خدا مقاتله می کنند و جنگ می کنند فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ. می کشند و کشته می شوند. ببینید چقدر این خوب است؛ مثل همین ها [اشاره می کنند به تصاویر شهدا]، مثل بچه های شما.
  • seyed javad hoseini
شهید محمد ملک جعفریان فرزند حسینعلی در سال 1347 در روستای دروار از توابع شهرستان دامغان دیده به جهان گشود .
پدرش دامدار بود و از این راه امرار معاش میکرد. بعد از اینکه دوره کودکی  سپری    وی در همان روستا پا به عرصه  ی تحصیل نهاد . او از همان ابتدا علاقه زیادی به در س داشت  و مقاطع تحصیلی را با موفقیت سپری نمود.او در خانواده رشد کرده بود که مسائل شرعی و مذهبی از درجه اهمیت بالایی برخوردار بود بنابراین از همان ابتدا علاقه مند به مباحث فقهی بود .
او بعد از گذراندن دوره ی راهنمایی به شهر دامغان عزیمت کرد و در مدرسه علمیه  ی حاج فتحعلی بیگ به تحصیل علوم فقهی و قرآنی مشغول شد .
با اوج گیری حملات وحشیانه ی رژیم مزدور عراق به خاک کشورمان و شریط بسیار سختی که برای مردم شریف ایران بوجود آمد غیور مردان این سرزمین از گوشه کنار به سوی جبهه های نبرد حق علیه باطل میشتافتند . شهید ملک جعفریان هم یکی از همین غیور مردان بود که از طریق بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دامغان پا در جبهه های جهاد  قرار داد .
او سرنجام در تاریخ 22/10/1365 در منطقه ی عملیاتی کربلای پنج بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید
پیکر پاک شهید پس از تشیع در زادگاهش آرام گرفت.

  • seyed javad hoseini
خدایا! در این روز جمعه توفیق بندگی به من حقیر عنایت فرما. خدایا! تنها امیدم تویی و غیر از تو کسی را ندارم. سخن این بنده حقیر با همسرم این است:« از تو می‌خواهم همانند فاطمه زهرا باشی و از او درس بیاموزی و فرزندانم را هدایت نمایی و بگذاری پسران درس حوزه بخوانند که ان‌شاءالله راهم را ادامه دهند!». سخن من به فرزندانم این است:« شما باید الگو باشید و جامعه از شما درس بگیرد. دست از حمایت پیر جماران برندارید! ». سخنم به خواهرم این است:« باید همانند حضرت زینب صبور باشی و از او درس بیاموزی. نکند از این که شهید شدم ناراحت شوی، همانطور که زینب در روز عاشورا برادر و فرزندش را در راه خدا داد. ».
  • seyed javad hoseini
  • seyed javad hoseini

شهید ملک جعفریان در سال 1347 در روستاى دروار دامغان بدنیا آمد. وى به همراه خواهر خویش تنها فرزند خانواده بود و در دوران کودکى نیز پدر خود را از دست داد. و مادر بزرگوارشان در کمال سختى ایشان را بزرگ کرد و در نوجوانى نیز مادر خود را از داست داد. و پس از اتمام دوران راهنمایى وارد حوزه علمیه دامغان شد. و در کنار درس و اتمام مقدمات، 3 بار عازم جبهه گردید. شور و فعالیت ایشان در کنار سادگى و مظلومیتشان در جبهه مشهور بود. و در تاریخ 1365 در منطقه عملیاتى شلمچه در عملیات کربلای 5 به درجه رفیع شهادت رسید.

  • seyed javad hoseini

قلم در ترسیم چکامة حضورتان شکست و واژه‌ها آشفته از توصیفتان، سایه‌سار غم شدند. انتظار چو بغضی در گلویتان گیر کرده بود. آن‌گاه که شیشة دلتان شکست، هجوم اشک آیینة چشمتان را شستشو ‌داد و بر ضریح مردمک چشمهایتان، انتظار گره خورده بود. اوراق جنون با رقص خود، پایان فصل زندگی عاشقانه‌تان بود، تار و پودتان شرح عشقی است که در سینة خورشید نمی‌گنجد.

در باران آفرینش خداوندی، کودکی در سال 1347 به خانوادة مطلبی‌نژاد عنایت گردید که به یمن آمدنش، خورشید دامن دامن نور به زمین می‌ریخت، نام او را به بهانة زیبا فرزند فاطمه(س) «مجتبی» نهادند.

بعد از گذراندن دوران ابتدایی و راهنمایی به حوزة علمیة دامغان رفت و از محضر اساتید بزرگواری چون آقایان نعیم‌آبادی و ترابی کسب فیض نمود.

 

 شور و نشاط علمی موجب شد در سال 1366 دل در گرو نیلوفر کویر دهد و عازم دیار ملکوتی فاطمة معصومه(س) شود و در زیر سایة بانوی کرامت به درس و بحث ادامه دهد و در مدرسة علمیة رسالت روزگار خویش را به ذکر یار بگذراند.
در این دوران طلائی و پرافتخار دفاع مقدس چند بار به جبهه اعزام شد و با این که برادرش به فیض شهادت رسیده بود، برای ششمین بار به جبهه رفت و در قسمت اطلاعات و عملیات لشگر ادای تکلیف می‌کرد و خوشحال از این که چون قاصدک در تب و تاب رفتن است، خودش می‌دانست که در این عید به آرزویش می‌رسد، او در آستانة وصال می‌خندید و دوستان را سرمست از عشق الهی‌اش می‌کرد.
بر تن خاکی دل نبسته بود که بخواهد برای ماندن تلاش کند و چون شهادت را تولدی دوباره می‌دانست، برای رسیدن به آن، روز شماری می‌کرد.
شهید مطلبی‌نژاد هر سال به زیارت آستان مقدس رضوی می‌رفت و جان تشنه‌اش را از کوثر ولایت سیراب می‌کرد. او چهارده ماه معتکف کوی شقایق‌های ‌آسمانی بود. تا اینکه تجلی معشوق، در مشهد عاشقان بر سینای دلش تابید، بلندی‌های ماروت بر بلندای قامتش سجده کرد و در تاریخ 1366/12/30 آسمان بر عظمتش مرثیة اشک سرود و تا بیکران حضرت دوست پرواز کرد. مزارش در روستای «فرات» دامغان پذیرای حضور بی‌ریای دل‌های شکسته‌ای است که دلشان برای شهدا تنگ شده است.
«روح بلندش در اوج آسمان پاکی‌ها میهمان عرشیان الهی باد.»
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
  • seyed javad hoseini

طلبه شهید یوسف رائیجی‌ در سال 1349 در بندرگز دیده به جهان گشود و چند سال بعد خانواده ایشان ساکن دامغان شدند. پس از گذراندن تحصیلات متوسطه در حوزه علمیه دامغان مشغول دروس حوزوی گردید و دروس مقدمات حوزه را مشغول بود که بارها به جبهه عازم شد و در تاریخ 1367/5/4 در منطقه اسلام آباد به درجه رفیع شهادت نائل گشت.

فضائل اخلاقی:
ایشان به نماز خصوصاً نماز جماعت و نماز با حضور قلب بسیار اهمیت می‌داد و معروف بود که در نمازهایش بسیار گریه می‌کرد. به قول پدرشان یکبار پس از اتمام نماز دیدم سجاده‌اش خیس شده و آنوقت فهمیدم که به چه درجه‌ای از ایمان رسیده است. عشق به عبادت را با شوخ طبعی و خوشحال نمودن دوستان خصوصاً خانواده جمع کرده بود. همواره به کمک دیگران خصوصاً طلاب و خانواده‌اش می‌پرداخت شوخ طبعی ایشان همراه با وقار و ادب بود و به قول دوستان طلبه، وجود ایشان در بین ما نعمتی و دیگران را خیلی به هم نزدیک کرده بود.
 عشق به اهل بیت خصوصاً ابا عبداللَّه الحسین(ع) و خواندن مدام زیارت عاشورا و شرکت در مراسم سینه‌زنی شهیدان همراه با انس قرآن خصوصاً خواندن سوره واقعه را سر مشق خود کرده و تجسم عملی حدیث ثقلین را یادآوری می‌نمود.
نظم و دقت در امور همراه با وفای به عهد و نظافت شخصی وی همیشه مورد تحسین دوستان بود.
عشق به حضرت امام را با درایت آمیخته و در مسائل سیاسی فهم خوبی داشت و در جریان انتخابات ریاست جمهوری بنی صدر با آن سنین کم با وی مخالفت می‌کرد و به آشنایان سفارش می‌نمود که به او رای ندهند.
با این وجود چندین بار به جبهه رفته و شیمیایی هم شده بود ولی در درس خواندن تلاش و جدیت خاصی داشت و برای امور طلبگی و به بیت المال توجه فراوانی داشت و حتی می‌گفت راضی نیست در مراسم شهادتش از بیت المال استفاده شود و یا ایامی که به جبهه می‌رفت وسایل حجره را جمع می‌کرد و حجره را در اختیار دیگران می‌گذاشت.
  • seyed javad hoseini