یاران شهر، یار

وبلاگی در خصوص شهدا

یاران شهر، یار

وبلاگی در خصوص شهدا

مشخصات بلاگ

با سلام و عرض ادب
در این وبلاگ قصد دارم در خصوص شهدا مطلب بنویسم. همچنین کارهایی که در این خصوص انجام میدم را در این وبلاگ قرار میدم.
خوشحال میشم با نظرات و ایده های خود راهنمایی کنید.
یا علی

آخرین نظرات
  • ۱۲ مهر ۹۵، ۱۳:۲۶ - د‌ل‌باخته ..
    آه...

۱ مطلب در دی ۱۳۹۶ ثبت شده است

حبیب گفت: در گوشی به بچه ها بگو وجعلنا بخوانند و حرکت کنند.

(آیا کار با وجعلنا درست می شد؟

ایمان حبیب و اراده او می گفت بله،

اما مهتاب آن بالا به نفع بعثی ها چشمک می زد.)

هنوز گام های اول را برنداشته بودیم که یک رعد و برق آن سوی آسمان افتاد و زمین و آسمان روشن شد.

همه نشستیم فکر می کردم کمین عراقی ها صدای ضربان قلب این 700 نفر را می شنوند.

جمعیت با اشاره دست حبیب همچنان نشسته بودند و بی حرکت به مهتاب خیره ماندند

یک تکه ابر سیاه مانند نقاب مقابل مهتاب کشیده شد !!!

و به قدری تاریک شد که دیدن نفر بغل دستی هم ممکن نبود.

باور نمی کردم!

اما وجعلنا کار خودش را کرده بود.


(بخشی از کتاب وقتی مهتاب گم شد)

آزادسازی خرمشهر

  • seyed javad hoseini