یاران شهر، یار

وبلاگی در خصوص شهدا

یاران شهر، یار

وبلاگی در خصوص شهدا

مشخصات بلاگ

با سلام و عرض ادب
در این وبلاگ قصد دارم در خصوص شهدا مطلب بنویسم. همچنین کارهایی که در این خصوص انجام میدم را در این وبلاگ قرار میدم.
خوشحال میشم با نظرات و ایده های خود راهنمایی کنید.
یا علی

آخرین نظرات
  • ۱۲ مهر ۹۵، ۱۳:۲۶ - د‌ل‌باخته ..
    آه...

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خاطرات جانبازان» ثبت شده است

سه راه مرگ، مجروح، گلوله تانک و شهید

در سه راه مرگ تعداد زیادی مجروح بود که برای انتقال به عقب فقط یک نفربر داشتیم.

سعی می کردیم تا جایی که امکان داره تعداد زیادی مجروح در نفربر جا بدیم.

هر جوری بود اونها رو هل می دادیم تو تا برن عقب

راننده هی داد میزد دیگه جا نیست ما اصلا گوش نمی دادیم.

تا نفر بر راه افتاد

  • seyed javad hoseini

شب ، باد ، موج ، طوفان

وقتی به آب زدیم ... ، آرام بود.

اما یکدفعه همه چی به هم ریخت.

آنقدر بالا و پایین رفتیم و به هم خوردیم که چند بار آرزوی مرگ کردیم.

غواص بودیم و خط شکن.

  • seyed javad hoseini

وقتی مدت زیادی چیزی در دهانش نباشد، دهانش تاول می‌زند و مجبوریم گاهی مقدار کمی مایعات یا آبمیوه از راه دهان به او بدهیم که این کار نیز بعضاً دردسرساز می‌شود و ممکن است ذراتی هر چند کوچک از میوه‌ها در گلویش فرو روند و موجب اذیت و آزارش شوند که باید سریع آنرا از گلو خارج کنیم.

  • seyed javad hoseini

وقتی خواهرش قرآن را جلوی صورتش می‌گذارد و او با زبان آن را ورق می‌زند و با چشم‌هایش کلمات خدا را دنبال می‌کند، آنجاست که می‌فهمی «آقا فتح‌الله»، این جانباز قطع‌ نخاعی سال‌های توپ و تانک حرف‌های زیادی توی سینه‌اش دارد که زبانش برای بیان آن حرف‌ها او را یاری نمی‌کند. گاهی قطره اشکی که از گوشه چشم‌اش روان می‌شود، همه ناگفته‌های هشت‌ساله جنگ را برای تو بیان می‌کند.

و من چه میدانم که او چه میگوید

  • seyed javad hoseini